۱۳۹۵ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

آیا امام خمینی گفت اقتصاد مال خر است؟




پرسش: آیا صحیح است که امام خمینی، گفته اند: «اقتصاد مال خر است، مردم ما برای اسلام انقلاب کردند، نه برای خربزه»؟

پاسخ:

  متأسفانه، مخالفان نظام جمهوری اسلامی، برای مخدوش کردن شخصیتهای بزرگ این نظام حاضرند به راحتی دروغ بگویند و تهمت بزنند. جناب آقای سعید ارجمند زمانی، در کتاب خود می نویسند: «زمانی که خمینی در ۲۴ اوت ۱۹۷۹ می‌ گفت "اقتصاد مال خر است. مردم ما برای اسلام انقلاب کرده‌اند نه خربزه"، می دانست که چه می‌ گوید.»[1]

  چنین جمله ای، هرگز از امام خمینی شنیده یا خوانده نشده است و گویا ایشان خودشان شخصاً شاهد چنین سخنی بوده اند. حتی مخالفین نظام سعی نکرده اند، که با مونتاژ و تقلید صدا، یک صدای جعلی را هم به این ادعا ضمیمه کنند!!

  امّا آنچه دروغ بودن این سخن را به خوبی آشکار می سازد، این است که امام خمینی توجّه خیلی زیادی به اقتصاد دارند و در سخنرانیهای خود حدود 470 بار، از اقتصاد سخن می گویند. در زیر گلچینی از سخنان ایشان پیرامون اقتصاد را می خوانید.


قبل از انقلاب

  امام خمینی در مصاحبه با خبرنگار رادیو- تلویزیون سوئیس ، در پاسخ به این پرسش که «حضرت آیت الله، سیاست اقتصادى رژیم فعلى[پهلوی] به وابستگى شدید ایران به خارجه منجر شده است. آیا برگشت به یک سیاست اقتصادى مستقل امکان دارد؟ و شما چگونه این کار را خواهید کرد؟» می فرمایند:
  «یکى از خیانتهایى که شاه به کشور ما کرده است، وابسته کردن اقتصاد ما به اجانب است. اقتصاد ما، به واسطه اعمال شاه، چه در اصلاحات ارضى که به طور کلى موجب فساد زراعت شده، و چه هزینه  هاى بسیار فوق العاده اى که به طور بیهوده خرج شده، مثل خریدن سلاحهاى بسیار زیاد که براى ملت ما نفع ندارد که ضرر هم دارد. و براى اجانب با آن سلاحها پایگاه درست شده است و ... موجب ضعف اقتصاد و پاشیدگى اقتصادى و به هم ریختن بنیادهاى اقتصادى است. مردم ما با انقلابى که شده است قادر هستند همه امور را در مجراى صحیح و مستقل قرار دهند.»[2]

  ایشان همچنین در مصاحبه با روزنامه آلمانی دنیای سوم، در بخشی از پاسخ خویش به این پرسش که «در مقایسه با کشورهاى "اوپک" نرخ کنونى نفت در ایران بسیار پایین است. آیا به نظر شما، در مقایسه  با کالاهاى سرمایه  اى خریدارى شده از غرب، بهاى نفت ایران کافى است یا تعدیلاتى باید صورت گیرد؟» می فرمایند:
«...مسئله این است که باید به نفت نقش بایسته و حساب شده در اقتصاد کشورها و به طریق اولى  کشورهاى نفت خیز داد، و به اقتصاد کشور قابلیت رشد واقعى بخشید، و نه رشد کاذب. ما سیاست نفتى خود را بر این اساس تنظیم خواهیم کرد. در این صورت است که مى  توانیم به عنوان طرف مساوى درباره قیمت نفت و فرآورده  هاى آن و قیمت کالاهایى که مى  خریم، به آنچه عدل است عمل نماییم.»[3]

  ایشان همچنین، در سخنرانی در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج ، خطاب به شاه می فرمایند:
« تو خودت مى  دانى که ایران را پایگاههاى امریکا درست کرد؛ پایگاه براى امریکا درست کردید. اگر یک مملکتى مستقل باشد تو[ى ] دهن تو مى  زند که پایگاه در ایران بخواهى درست کنى! تو که مى دانى که در کوهستانهاى ایران پایگاه براى شما درست شده است، یک مملکت مستقل-یک حکومت مستقل- که نمى  گذارد که در مملکتش پایگاه درست بشود و کوهستانهایش چه بشود. تو مى  دانى که به سر اقتصاد ایران چه آوردى و خزاین ایران و مخازن ایران را چطور غارت کردید و بردید»[4]

  در مصاحبه با تلویزیون سراسری ایتالیا، در بخشی از پاسخ به این پرسش که «فکر مى  کنید تلاشهاى شاه، در برگرداندن ایران به یک جامعه صنعتى مدرن باید ادامه یابد و یا تعدیل گردد؟ ایران چگونه باید منابع ارضى خود را بسیج کند؟ آیا فکر مى  کنید که ایران باید از فروش گاز به شوروى، و نفت به غرب خوددارى کند؟» ایشان می فرمایند:
  «آنچه در سلطنت پهلوى و بخصوص در زمان شاه حاضر انجام شده است، جز از بین بردن اقتصاد و صنعت و کشاورزى چیزى نبوده است. تلاش آنها را نوسازى و تبدیل ایران به یک جامعه صنعتى نامیده اند. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازى واقعى مبنى بر نیازهاى اساسى اکثریت قاطع و فقیر مردم است...»[5]


  ایشان همچنین، در بحث در مورد جامعیت اسلام، در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج  می فرمایند:
  «همه جهاتى که در اسلام هست، یعنى آن چیزى که مربوط به رشد فرد است، آنکه مربوط به رشد جامعه است، آنکه مربوط به سیاستى است که بین آن و سایر ملل هست، آنکه مربوط به اقتصاد است، آنکه مربوط به فرهنگ است، تمام اینها در اسلام هست.»[6]

  در مصاحبه با روزنامه استریت تایمز، در بخشی از پاسخ به این پرسش: «فرض کنیم شما موفق شدید بر شاه غلبه کنید؛ و همچنین موفق شدید که نیروى مخالف کنونى را متحد کنید. زودرس ترین سیاستهاى اصلى اقتصادى و سیاسى شما چه خواهد بود؟» می فرمایند:
  «ما خواستار یک اقتصاد سالم و غیروابسته هستیم. شاه اقتصاد ایران را فلج کرده است و همه مخازن ما را در اختیار شرق و غرب- بخصوص امریکا قرار داده است. ما با این مبارزه کرده و هرگز اجازه نمى دهیم تا هستى ما را غارت کنند. ما در تمام زمینه هاى اقتصادى یک انقلاب واقعى خواهیم کرد...»[7]

  در مصاحبه با خبرنگار فرانسوی، در پاسخ به پرسش «وقتى حکومت بختیار برود چه تدابیر اقتصادى فورى باید اتخاذ کرد؟» می فرمایند:

  «براى نجات اقتصاد کشور ما علماى اقتصاد داریم؛ آنان را به کار وامى داریم تا اولویتها را معین کنند. ما مى  دانیم که اقتصاد کشور منهدم شده است و بعد از پیروزى با بحرانهاى اقتصادى عظیمى روبرو هستیم. چون شاه براى آرامش خیالى ایران، پولى در بانکها نگذاشته است و افراد خائن پولهاى گزافى از کشور خارج کرده اند. ولى ما اشخاصى داریم که مى  توانند راه حلها را بیابند. و چون ملت همه از جمهورى اسلامى پشتیبانى مى  کنند، امیدواریم بتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم و جهات مادى و معنوى خود را سامان بخشیم، و به امید خدا ایران را از نو بسازیم. ولى باز باید اقرار کنم که مشکلات بزرگ اقتصادى در پیش است »[8]


بعد از انقلاب

  موارد زیر نیز گلچینی از سخنان ایشان، در مورد مسائل اقتصادی، در زمان پس از انقلاب است:

  ایشان در سخنرانی در جمع نویسندگان، یک هفته بعد از پیروزی انقلاب می فرمایند:
  «شما مى  دانید که الآن مملکت ما یک مملکت آشفته است. الآن همه چیزهاى ما فرو ریخته است: اقتصاد ما عقب مانده است، یعنى کردند این کار را با ما؛ کشاورزى ما را عقب راندند به طورى که ما الآن همه چیزمان محتاج به خارج است؛ صنعت ما را نگذاشتند شکوفایى پیدا کند، صنعتهاى کوچک را هم از بین بردند؛ و ارتش ما را آنطور کردند که مى  دانید. همه چیز ما را از بین بردند. نیروى انسانى ما را از بین بردند.»[9]

  چند روز بعد، در سخنرانی، در جمع روحانیون کردستان، چنین می فرمایند:
  «ما الآن در یک وضعى واقع هستیم که همه اوضاع ایران، از اقتصاد تا فرهنگ تا ارتش، همه چیزش، در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت، در هر مقامى که هستیم، واجب است، واجب الهى است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل و یک جهت، براى ساختن این ایران خراب. تاکنون ما دزدها را بیرون کردیم؛ قلدریها را ملت ایران شکست درهم، به قدرت ایمان و اسلام. الآن وقت سازندگى است که اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است.»[10]

  چند روز بعد از آن، در سخنرانی در جمع پیشاهنگان، می فرمایند:
 «مشکلات یکى و دوتا نیست؛ مشکلات زیاد است؛ اقتصاد ما ورشکسته است؛ باید به این اقتصاد کمک کنیم، اقتصاد سالم به دست بیاوریم.» [11]

  ایشان در پیان رادیو تلویزیونی خود در 12 فروردین 58 نیز می فرمایند:
  «اقتصاد ما باید متحول بشود؛ اقتصاد وابسته به اقتصاد مستقل متبدل بشود. تمام چیزهایى که در حکومت طاغوت بود و به تَبَع اجانب در این مملکت ضعیف، در این مملکت زیردست، پیاده شده بود با استقرار حکومت اسلامى و حکومت جمهورى اسلامى تمام  اینها باید زیرورو بشود.»[12]

  نوزده روز بعد، در سخنرانی دیگری، می فرمایند:
  «اینها هر روز به یک بهانه مردم را از هم جدا مى کنند؛ هر روز با یک توطئه بین صفوف ملت تفرقه مى اندازند... مى خواهند ما را همیشه جیره خوار امریکا قرار بدهند که همه چیز ما از امریکا بیاید، مى خواهند نگذارند فرهنگ ما رشد پیدا بکند و آدم پیدا بشود در ایران تا اینکه کید آنها را خنثى کند، مى خواهند نگذارند اقتصاد ما سالم بشود، مى خواهند نگذارند ارتش ما مستقل بشود.»[13]

  بیست و پنج روز بعد، در سخنرانی در جمع دانشجویان اصفهان می فرمایند:
  «بعضى وقتها مى  آیند و مى  گویند به ما، که فلان جا فقر و فلاکت است و چه هست. من مى  پرسم که این فقر حالا پیدا شده یا از اول بوده؟ مى گویند: نه از اول بوده. مى گویم: پس حالا چه مى گویید که یکدفعه حمله مى کنید! خوب این فقرى بوده که سابق هم داشتید؛ آن وقت صدا در نمى  آوردید، حالا مى  گویید: "الآن بده"! الآن بده که نمى  شود. خوب، باید درست بشود. کشاورزى درست بشود، کارخانه ها راه بیفتد، اقتصاد ملت درست بشود، پول نفت دستشان بیاید- حالا پول نفت هم دستشان نیامده! خوب، حالا نفتش را داده اند و پولشان را مى گیرند- باید اقتصاد درست بشود، و وضع مملکت یک وضع مستقرى بشود، یک وضع قانونى بشود؛ همه این مسائل ان شاء اللَّه حل مى شود.»[14]

  در دیماه 58، در سخنرانی در جمع کارگزاران مسجد قبا و دانشجویان مریوان ، می فرمایند:
  «ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم: یکى اینکه ما اقتصاد خودمان را طورى کنیم که خودکفا باشیم .»[15]

  امام خمینی، در سخنرانی در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضاى شوراهاى روستایى ، می فرمایند:
  «و مجرد اینکه این آدم یک آدم خوبى است خیلى، اول وقت نمازش را مى خواند و نماز شب مى خواند. این براى مجلس کفایت نمى کند. مجلس اشخاص سیاسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سیاستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد.»[16]

  ایشان همچنین در وصیتنامه خویش نیز می فرمایند:
  «بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهاى اقتصاد سالم به راه مى افتد و عدالت اجتماعى، که لازمه یک رژیم سالم است تحقق مى یابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بى اطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسک به بعضى آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتبهاى انحرافى مارکس و امثال او معرفى نموده اند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکى» را تعقیب مى کنند...»[17]


کلّیه سخنان امام خمینی، در تاریخ 24 اوت 1979

  حال که سخنان امام خمینی را در مورد اقتصاد خواندیم، کلّیه سخنان و پیامهای ایشان در روز 24 اوت 1979، مطابق با جمعه 2 شهریور 1358، را نیز قرار می دهیم تا شما بخوانید.(البته در زمانهای دیگر هم هرگز چنان حرفی از ایشان صادر نشده است، ولی حال که این فرد تاریخ هم برای این سخن تعیین کرده است، ما سخنان امام در این تاریخ را نشان می دهیم):

  نامه [به آقاى حافظ اسد (پاسخ به تلگراف تسلیت رحلت آقاى طالقانى)]
زمان: 24 شهریور 1358 - 23 شوال 1399.
مکان: قم.
موضوع: پاسخ به تلگراف تسلیت.
مناسبت: رحلت آقاى طالقانى.
مخاطب: حافظ اسد (رئیس جمهور سوریه).
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
حضرت حافظ اسد، رئیس جمهورى عربى سوریه.

تلگراف تسلیت آن حضرت را به مناسبت در گذشت أسف انگیز برادر مجاهد، حجت الاسلام و المسلمین آقاى سید محمود طالقانى- طاب ثراه- دریافت داشتم. آنچه مسلّم است نام آن فقید سعید به لحاظ خدمات ارزنده اى که به اسلام و مسلمین نموده اند، و همچنین به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم، علیه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب، و تاریخ آزادیخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد ..
ضمن سپاس و آرزوى سعادت و سلامت براى آن حضرت، رفاه و تعالى ملت برادر سوریه، و نصرت و سعادت عموم مسلمانان جهان را تحت لواى اسلام عزیز از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم ..
- روح اللَّه الموسوى الخمینى

  نامه [به آقاى یاسر عرفات (پاسخ به تلگراف تسلیت رحلت آقاى طالقانى)]
زمان: 24 شهریور 1358 - 23 شوال 1399.
مکان: قم.
موضوع: پاسخ به تلگراف تسلیت.
مناسبت: رحلت آقاى طالقانى.
مخاطب: یاسر عرفات (رئیس کمیته اجرائى سازمان آزادیبخش فلسطین).

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
مجاهد محترم حضرت یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایى سازمان آزادیبخش فلسطین.
تلگراف تسلیت جنابعالى به مناسبت درگذشت حجت الاسلام والمسلمین آقاى سیدمحمود طالقانى- طاب ثراه- را دریافت داشتم؛ موجب تسلى گردید. نام آن مرحوم به خاطر خدماتى که به اسلام کرده و به لحاظ مبارزات پیگیرش با ظلم و با استبداد و دیکتاتورى شرق و غرب، در تاریخ مجاهدان راه حق و آزادى ثبت مى باشد. جا دارد ضمن سپاسگزارى از تلگراف تسلیت جنابعالى، در گذشت آن مرحوم را به حضرتعالى- که خود از پیشگامان مبارزه در راه حق هستید- تسلیت بگویم ..
آمرزش خداوندى را براى آن مرحوم، و مزید توفیق مبارزه در راه احقاق حقوق برادران مسلمان فلسطین را براى جنابعالى از درگاه بارى تعالى مسئلت مى نمایم ..
- روح اللَّه الموسوى الخمینى

  سخنرانى [در جمع اساتید و رؤساى آموزش و پرورش فارس (پرهیز از اختلافات)]
زمان: 24 شهریور 1358 - 23 شوال 1399.
مکان: قم.
موضوع: پرهیز از اختلافات و مقابله منطقى با اخلالگران.
حضار: استادان دانشگاه شیراز و رؤساى آموزش و پرورش استان فارس.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
پرهیز از اختلافات.
این نهضت تمام بشود و دسته هایى در دبیرستانها و در دانشگاهها، خصوصاً دانشگاهها، در هر جایى- که محل آموزش و پرورش و اینها است- یک دسته هایى البته خواهند مزاحمت ایجاد کرد و از تهران و از جاهاى دیگر هم مراجعه شده راجع به اینکه باید چه بکنیم. آنها در فکر هستند که یک طرحى بدهند، لکن مهم این است که اینها در این جمعیتى که اخلالگرند در اقلیت واقعند. اکثر که اینطور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیتِ اکثر باید از اختلافاتى که خودشان اگر در بینشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیرى، یک اختلاف عملى بشود، با اجتماع خودشان اینها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند. مهم این است که خود کسانى که در دانشگاهها هستند، در مواردى هستند که آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتید و چه جوانهایى که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولى جلوگیرى بکنند، چون اینها حرفى ندارند. اخلالگرها حرفى ندارند، همان فقط مى خواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعى ] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفى دارید؟ حرفت را بزن. خواهید فهمید که حرف ندارند. فقط حرف همه شان این است که اخلال کنند، نگذارند یک کارى انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهیها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند. ما هم ان شاء اللَّه یک اقدامى مى کنیم و دولت هم بنا دارد که یک کارهایى بکند. من اینها را نگاه مى کنم ببینم اینها چه هست و باید چه کرد ..
 [یکى از حضار: ما مى گوییم اگر حقوق متقابل شاگرد و معلم- که تقریباً ده میلیون نفر در سطح سرتاسر مملکت مى شوند- از لحاظ اسلام براى ما روشن بشود، هرکس- چه دانش آموز و چه معلم- خواست از این مسیر منحرف بشود، ما شدیداً در مقابلش مى ایستیم. یعنى اگر حقوق متقابل دانش آموز و معلم از دیدگاه اسلام براى ما روشن بشود که لطف بکنید پیامى در این زمینه بفرستید، هرکس خواست از این مسیر منحرف بشود ....].
من هم مى خواهم شما را مستعد این بکنم که اگر ما یکوقتى یک چیزى نوشتیم و منتشر کردیم؛ شما مستعد باشید که مهم خود شما هستید. ما نصیحت مى کنیم آنها را، و اگر چنانچه خداى نخواسته یکوقتى دیدیم که توطئه مى کنند، یک جور دیگر با آنها رفتار مى کنیم، لکن مهم این است که در دانشگاهها خود آقایان، خود دانشجوها، خود معلمین، خود دکترها، اینهایى که هستند، در آنجا خودشان با هم دیگر اختلاف نداشته باشند. در هر جایى اگر چنانچه خود جمعیتى که همه اسلامى اند و اکثریت هم اینطور هستند و منحرفین در اقلیت واقع شده اند، بین خودشان اگر چنانچه اختلافى نباشد، آنها را زود از بین مى برند. عمده این است که گاهى بین خودشان اختلاف است. اختلاف بین خودشان اسباب این مى شود که آنها نفوذ کنند و نگذارند کارى انجام بگیرد. شما سعى کنید در اینکه بین خود، در هر مدرسه اى یا در هر دانشگاهى، بین خود جمعیتهاى متعهد و مسْلم، دیگر اختلاف نباشد؛ گروه گروه نشوند که هر کدام یک چیزى بشوند. گروه هستند، اما در اصل مطلب که باید تحصیل بشود، باید موازین، موازین اسلامى باشد. باید اخلاق و عرض کنم اینها تهذیب بشود. اینها در یک مسائل مشترکى با هم باشند، حالا به هر حال یک اختلاف سلیقه اى هم دارند؛ خارج از این باشد که همه با هم باید جلوى یک مفسده اى را بگیرند ..
این مَثَل را برایتان عرض کنم؛ این بختیاریها، که آن وقت خیلى هم قدرتمند بودند، اینها دو طایفه بودند، من مى دانستم این را، یک طایفه ایلخانى بودند و یک جمعیتى داشتند، یک طایفه هم حاجى ایلخانیها بودند و آنها هم یک جمعیتى داشتند. اینها هم  غالباً با هم بد بودند؛ مخالف بودند. من شنیده ام که اگر یک دشمنى براى یکى از اینها پیدا مى شد، این دو جنبه [و] جهت مخالف با هم مجتمع مى شدند، این دشمنها را بیرون مى کردند. بعد که آن بیرون مى رفت، بر مى گشتند به حال اختلاف خودشان ..
یک مسئله عقلایى است که شما وقتى که همه تان مسلمان هستید، همه تان بنا دارید که این نهضت ان شاء اللَّه اسلامى پیش برود، اکثریت با شماست، یعنى یک اکثریت قاطع با شماست، لکن اختلافات اسباب این نشود که حتى اختلاف با هم داشته باشید در مقابل آنها، اگر متحد در مقابل آن تیپى که دشمن اصل انقلاب و دشمن اصل اسلام است، در مقابل آنها مجتمع باشید، آنها هیچ کارى از آنها دیگر بر نمى آید. ولى مهم این است که با هم اجتماع داشته باشید، خودتان با هم اجتماع داشته باشید. آنها را هم بتوانید نصیحتشان کنید؛ بتوانید وادارشان کنید که ساکت باشند. اگر نتوانستید و نکردند؛ البته یک طور دیگرى با آنها عمل مى شود ..
 [در اینجا یکى از حاضرین در مورد نقش تفرقه انگیز روحانى نماها مطالبى بیان داشت.].
امام: خوب، حالا آن هم، آن هم یک دردى است که آن هم ان شاء اللَّه خداوند هدایتشان کند.

  سخنرانى [در جمع هیأت فلسطینى (منشأ گرفتارى مسلمین)]
زمان: 24 شهریور 1358 - 23 شوال 1399.
مکان: قم.
موضوع: منشأ گرفتارى مسلمین.
حضار: هیأت فلسطینى از سوى یاسر عرفات.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
حل مشکلات مسلمین با وحدت کلمه.
گرچه این مصیبت(رحلت آقاى سید محمود طالقانى) براى ما ناگوار و سنگین بود، لکن ما باید در مقابل مصیبتها و مشکلات مقاوم باشیم و با مقاومت ان شاء اللَّه مشکلات را رفع کنیم. و من از خداوند مى خواهم که براى ما حس مقاومت عنایت کند و همین طور براى برادران ما در فلسطین و در لبنان؛ با همه مصیبتهایى که مواجه هستند، امیدواریم که با مقاومتى که آقایان دارند و ابوعمار(یاسر عرفات، رهبر جبهه آزادیبخش فلسطین) دارد به مشکلات فایق بشوند و امور مسلمین ان شاء اللَّه اصلاح بشود ..
سلام و تحیت من را به ابوعمار برسانید و از قول من به ایشان بگویید که مشکلات شما مشکلات ماست؛ چنانکه مشکلات ما مشکلات شماست. و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران. و امیدوارم که با وحدت کلمه بین ما و شما که بحمداللَّه حاصل است و با وحدت کلمه بین سایر قشرهاى مسْلم و خصوصاً دولتهاى اسلامى، موجب بشود که گرفتاریهاى ما و گرفتاریهاى شما و گرفتارى سایر مسلمین رفع بشود ..
ما مى دانیم و مسلمین هم، بلکه مهم دولتهاى اسلامى هم، همه مى دانند که آنچه به ما مى رسد و رسیده است از دو مشکل است: یکى مشکله بین خود دولتهاست، که مع الأسف تا کنون نتوانسته اند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل؛ اختلافات بین خودشان است و آنکه مى دانند منشأ همه گرفتاریهاى مسلمین این اختلافات است و ما هم بیش از قریب به بیست سال است که در این موضوع هِى سفارش کردیم، هِى گفتیم، نوشتیم، دعوت کردیم سران دولتها را بر این اتحاد، لکن مع الأسف تا کنون حاصل نشده است. و مشکل دوم؛ مشکل دولتها با ملتهاست که دولتها با ملتها طورى رفتار کردند که ملتها پشتیبان آنها نیستند. مشکلاتى که براى دولتها پیدا مى شود و باید به دست ملتها این مشکلات رفع بشود، براى تفاهمى که بین آنها نیست. اگر ملتها دامن نزنند به مشکلات دولتها؛ لااقل بى تفاوت هستند. و من این مطلب را شاید کراراً گفتم که خوب است دولتها از دولت سابق ما و دولت فعلى ما عبرت بگیرند. دولت سابق در رژیم طاغوتى اگر مشکلى براى آن پیدا مى شد، ملت یا بر مشکلات او مى افزود و یا بى تفاوت بود ..
و الآن دولت ما به اعتبار اینکه دولت اسلامى است و بناى اینکه به ملت ستم بکند ندارد، مشکلات او را ملت رفع مى کند. شما دیدید که مشکل بزرگى براى ما در کردستان پیدا شد و به مجرد اینکه اعلام شد که یک همچو مشکلى است از تمام ایران ملت پشتیبانى کردند و بناى حرکت به طرف کردستان براى رفع غائله داشتند که ما به واسطه اینکه به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم که قواى انتظامى مى تواند حل بکند، از آنها خواهش کردیم که صبر داشته باشند. و من مى دانم که هر روزى که براى ما مشکلى پیدا بشود، ملت ما در رفع آن کوشش خواهند کرد و اعلام موافقتشان را با ما کردند ..
اگر دولتها هم با ملتهاى خودشان اینطور رفتار کنند، براى مملکتهاى اسلامى مشکلى باقى نمى ماند و من از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که ما همه را بیدار کند و این مشکلات رفع بشود تا اینکه از دست جنایتکاران تاریخ، ما مُستَخلَص (=خلاص، رها.) بشویم ..
... و ما دعا مى کنیم که خداوند، قضایاى فلسطین را حل بکند به طورى که منفعت مسلمین در آن باشد. من از شما و ابوعمار متشکرم. و دعا مى کنم به همه شما. و دعا را وظیفه اسلامى مى دانم و امیدوارم خداوند حل همه مشکلات را به دست خودش بکند ..
- والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.[18]

پی نوشت:

[1] Said Amir Arjomand, After Khomeini: Iran under his successors, Oxford University Press, 2009, P. 56

[2] مصاحبه [با خبرنگار راديو- تلويزيون سوئيس. زمان: 24 آبان 1357 - 14 ذى الحجه 1398. مكان: فرانسه، نوفل لوشاتو.

[3] مصاحبه [با روزنامه آلمانى دنياى سوم (اوضاع عمومى ايران قبل و بعد از انقلاب)]. زمان: 24 آبان 1357 - 14 ذى الحجه 1398. مكان: فرانسه، نوفل لوشاتو.

[4] سخنرانى [در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره مقابله با تبليغات و تهديد امريكا]. زمان: 4 آذر 1357 - 24 ذى الحجه 1398. مكان: فرانسه، نوفل لوشاتو.

[5] مصاحبه [با تلويزيون سراسرى ايتاليا‏]. زمان: 11 آذر 1357 - 1 محرّم 1399. مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.

[6]  سخنرانى [در جمع ايرانيان مقيم خارج ‏]. زمان: 20 آذر 1357 - 10 محرّم 1399. مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.

[7] مصاحبه [با روزنامه «استريت تايمز»]. زمان: 25 دى 1357 - 16 صفر 1399. مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.

[8] مصاحبه [با خبرنگار فرانسوى].  زمان: 7 بهمن 1357 - 28 صفر 1399. مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.

[9] سخنرانى [در جمع نويسندگان]. زمان: 29 بهمن 1357 - 20 ربيع الاول 1399. مكان: تهران، مدرسه علوى‏.

[10]  سخنرانى [در جمع روحانيون كردستان]. زمان: 7 اسفند 1357 - 28 ربيع الاول 1399. مكان: تهران، مدرسه علوى.

[11] سخنرانى [در جمع پيشاهنگان‏]. زمان: 30: 5 بعدازظهر 24 اسفند 1357 - 16 ربيع الثانى 1399. مكان: قم، مدرسه فيضيه.

[12] پيام راديو- تلويزيونى. زمان: عصر 12 فروردين 1358 - 3 جمادى الاول 1399. مكان: قم.
[13] سخنرانى [در جمع اقشار مختلف مردم]. زمان: 31 فروردين 1358 - 22 جمادى الاول 1399. مكان: قم.

[14] سخنرانى [در جمع دانشجويان اصفهان].زمان: 25 ارديبهشت 1358 - 18 جمادى الثانى 1399. مكان: قم.

[15] سخنرانى [در جمع كارگزاران مسجد قبا و دانشجويان مريوان]. زمان: 4 دى 1358 - 5 صفر 1400. مكان: قم.

[16] سخنرانى [در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضاى شوراهاى روستايى‏]. زمان: صبح 13 دى 1362 - 29 ربيع الاول 1404. مكان: تهران، جماران.

[17] وصیتنامه سیاسی-الهی، ص 393.

[18] صحیفه امام، ج9، صفحات 541 تا 547.